ویژه نامه روز ششم ضیافت الهی

نویسنده: سید امیرحسین کامرانی راد

خدايا در اين ماه به خاطر دست زدن به نافرمانيت خوارم مساز و تازيانه هاى عذابت را بر من مزن و از موجبات خشمت
بدان نعمت بخشى و الطافى كه نسبت به بندگان دارى دورم بدار اى آخرين حد اشتياق مشتاقان

زلال وحی

پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله و سلم) در قرآن کریم
اهداف بعثت پیامبر اعظم(صلی الله علیه و آله و سلم)
«لقد من الله علی المؤمنین اذ بعث فیهم رسولا من انفسهم یتلوا علیهم ایاته و یزکیهم و یعلمهم الکتاب و الحکمة و ان کانوا من قبل لفی ضلال مبین» (1)
خدا بر اهل ایمان منت گذاشت که رسولی از خود آنها در میان آنان برانگیخت که آیات خدا را تلاوت کند و نفوس آنان را از هر نقص و آلایش پاک گرداند و به آنها احکام شریعت و حقایق حکمت بیاموزد هر چند که پیش از آن، قطعا آنها در گمراهی آشکار بودند.
نتیجه ی تقوای الهی و ایمان به پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله و سلم): یا ایها الذین امنوا اتقوا الله و امنوا برسوله یؤتکم کفلین من رحمته و یجعل لکم نور اتمشون به یغفرلکم و الله غفور رحیم. (2)
ای کسانی که به حق گرویدید، اینک خدا ترس و متقی شوید و به رسولش «حضرت محمد مصطفی» نیز ایمان آرید تا خدا شما را از رحمتش دو بهره، نصیب گرداند و نوری از پرتو ایمان به قرآن، شما را اعطاء کند که بدان نور راه (بهشت ابد) پیماید و از گناه شما نیز درگذرد که خدا بسیار آمرزیده و مهربان است.
جهانی بودن رسالت پیامبر اعظم(صلی الله علیه و آله و سلم)
و ما ارسلناک الا کافه للناس بشیرا و نذیرا و لکن اکثر الناس لا یعلمون. (3) (و ما تو را رسول اعظم (صلی الله علیه و آله و سلم) جز برای اینکه عموم بشر را بشارت دهی و ترسانی نفرستادیم و لیکن اکثر مردم از این حقیقت آگاه نیستید.

رحمت برای عالم

«لقد جاءکم رسول من انفسکم عزیز علیه ما عنتم حریص علیکم بالمؤمنین رئوف رحیم.»
همانا رسولی از جنس شما (پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله و سلم)) برای هدایت خلق آمد که از افراط محبت فقر و پریشانی و جهل و فلاکت شما بر او سخت می آید و بر (آسایش و نجات) شما بسیار حریص و نسبت به مؤمنان رئوف و مهربان است. (4)
(و ما ارسلناک الا رحمة للعالمین) و ای رسول (اسلام) ما تو را نفرستادیم مگر آن که رحمت برای اهل عالم باشی. (5)
رسالت مومنان نسبت به پیامبر اعظم(صلی الله علیه و آله و سلم)
«ان الله و ملائکته یصلون علی النبی یا ایها الذین آمنوا صلو علیه و سلموا تسلیما.»
خداوند و فرشتگان پرروان پاک ازن پیغمبر (حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) درود می فرستند، شما هم ای اهل ایمان بر او صلوات و درود بفرستید و به فرمانش به خوبی گردن نهید. (6)
«لقد کان لکم فی رسول الله اسوة حسنة لمن کان یرحوا الله و الیوم الآخر و ذکر الله کثیرا.»
قطعا برای شما در اقتدا به رسول خدا سر مشقی نیکوست. برای آن کس که به خدا و روز قیامت امید دارد و خدا را فراوان یاد می کند. (7)

پی نوشت

1- سوره ی آل عمران آیه ی 164.
2- سوره ی حدید آیه ی 28.
3- سوره ی سباء آیه ی 28.
4- سوره ی توبه آیه ی 128.
5- سوره ی انبیاء آیه ی 107.
6- سوره ی احزاب آیه ی 56.
7- سوره ی احزاب آیه ی 21.
منبع: قرآن کریم

کلام نور
فضيلت ماه رمضان در کلام ائمه اطهار (علیهم السلام)

قال رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) : إِنَّ ابواب السماء تفتح فى اول ليلة من شهر رمضان ولاتغلق الى آخر ليلة منه.
منبع: بحار الانوار ج 96ص 344
رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: درهاى آسمان در اولين شب ماه رمضان گشوده مى شوند و تا آخرين شب بسته نمى شوند.
قال رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم): اذا استهلَّ رمضان غلقت أبوابُ النار .
منبع: بحار الانوار ج 96 ص 348
رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: هنگامى كه هلال ماه رمضان پديدار گردد، درهاى دوزخ بسته شود.
قال ابوجعفر(علیه السلام) :لكلّ شىء ربيع و ربيع القرآن شهر رمضان.
منبع: كافى ج 2 ص 630
امام باقر (علیه السلام) می فرمايد: براى هر چيزى بهارى است و بهار قرآن ماه رمضان است.
عن ابى الحسن على بن موسى الرضا(علیه السلام):من قرأ فى شهر رمضان آية من كتاب الله كان كمن. ختم القرآن فى غيره من الشهور .
منبع: بحار الانوار ج 96,ص 341
امام رضا (علیه السلام) فرمودند: كسى كه در ماه رمضان آيه اى از كتاب خدا(قرآن) را بخواند، مانند كسى است كه در ديگر ماه ها تمام قرآن را خوانده باشد.

حکمت های شگرف

قَالَ الامام علیٌ [عليه السلام] الْمَرْأَةُ عَقْرَبٌ حُلْوَةُ اللَّسْبَةِ .
حضرت علی(علیه السلام) فرمودند : نيش زن شيرين است .
وَ قَالَ [عليه السلام] إِذَا حُيِّيتَ بِتَحِيَّةٍ فَحَيِّ بِأَحْسَنَ مِنْهَا وَ إِذَا أُسْدِيَتْ إِلَيْكَ يَدٌ فَكَافِئْهَا بِمَا يُرْبِى عَلَيْهَا وَ الْفَضْلُ مَعَ ذَلِكَ لِلْبَادِئِ .
و درود خدا بر ایشان ، فرمودند : چون تو را ستودند ، بهتر از آنان ستايش كن ، و چون به تو احسان كردند ، بيشتر از آن ببخش ، به هر حال پاداشِ بيشتر از آنِ آغاز كننده است .
وَ قَالَ [عليه السلام] الشَّفِيعُ جَنَاحُ الطَّالِبِ .
و درود خدا بر ایشان ، فرمودند : شفاعت كننده چونان بال و پُر در خواست كننده كننده است.
وَ قَالَ [عليه السلام] أَهْلُ الدُّنْيَا كَرَكْبٍ يُسَارُ بِهِمْ وَ هُمْ نِيَامٌ .
و درود خدا بر ایشان ، فرمودند : اهل دنيا سوارانى در خواب مانده اند كه آنان را مى رانند.
وَ قَالَ [عليه السلام] فَقْدُ الْأَحِبَّةِ غُرْبَةٌ .
و درود خدا بر ایشان ، فرمودند : از دست دادن دوستان غربت است .
وَ قَالَ [عليه السلام] فَوْتُ الْحَاجَةِ أَهْوَنُ مِنْ طَلَبِهَا إِلَى غَيْرِ أَهْلِهَا .
و درود خدا بر ایشان ، فرمودند : از دست دادن حاجت بهتر از درخواست كردن از نا اهل است.
وَ قَالَ [عليه السلام] لَا تَسْتَحِ مِنْ إِعْطَاءِ الْقَلِيلِ فَإِنَّ الْحِرْمَانَ أَقَلُّ مِنْهُ .
و درود خدا بر ایشان ، فرمودند : از بخشش اندك شرم مدار كه محروم كردن ، از آن كمتر است.
وَ قَالَ [عليه السلام] الْعَفَافُ زِينَةُ الْفَقْرِ وَ الشُّكْرُ زِينَةُ الْغِنَى .
و درود خدا بر ایشان ، فرمودند : عفّت ورزيدن زينت فقر ، و شكر گزارى زينت بى نيازى است.
وَ قَالَ [عليه السلام] إِذَا لَمْ يَكُنْ مَا تُرِيدُ فَلَا تُبَلْ مَا كُنْتَ .
و درود خدا بر ایشان ، فرمودند : اگر به آن چه كه مى خواستى نرسيدى ، از آنچه هستى نگران مباش.
وَ قَالَ [عليه السلام] لَا تَرَى الْجَاهِلَ إِلَّا مُفْرِطاً أَوْ مُفَرِّطاً .
و درود خدا بر ایشان ، فرمودند : نادان را يا تُندرو و يا كُند رو مى بيني.
وَ قَالَ [عليه السلام] إِذَا تَمَّ الْعَقْلُ نَقَصَ الْكَلَامُ .
و درود خدا بر ایشان ، فرمودند : چون عقل كامل گردد ، سخن اندك شود .
وَ قَالَ [عليه السلام] الدَّهْرُ يُخْلِقُ الْأَبْدَانَ وَ يُجَدِّدُ الْآمَالَ وَ يُقَرِّبُ الْمَنِيَّةَ وَ يُبَاعِدُ الْأُمْنِيَّةَ مَنْ ظَفِرَ بِهِ نَصِبَ وَ مَنْ فَاتَهُ تَعِبَ.
و درود خدا بر ایشان ، فرمودند : دنيا بدن ها را فرسوده و آرزوها را تازه مى كند ، مرگ را نزديك و خواسته ها را دور و دراز مى سازد ، كسى كه به آن دست يافت خسته مى شود ، و آن كه به دنيا نرسيد رنج مى برد.
منبع: نهج البلاغه

عزیز آل یاسین
فرزند طور

کجاست راه بعد از راه؟ کجایند خوبان پس از خوبان؟ کجایند آفتاب‏های درخشان؟ کجایند ماه‏های تابان؟ کجایند ستارگان فروزان؟ کجایند پرچم‏های دین و پایه‏های علم؟
کجاست بقیه‏ی خدا که بیرون از عترت طاهره، هدایت کننده‏ای نیست؟
کجاست آن که زنده کننده‏ی آثار دین است و اهل آن؟ کجاست ذخیره شده برای تجدید فریضه‏ها؟... کجاست ویران کننده‏ی بناهای شرک و دورویی؟ کجاست درِ خدا...؟ کجاست صورت خدا، که به سوی او روی کنند اولیا؟...
ای آن که آمدنت حتمی است! کدام دعا در حق ظهور تو به آسمان می‏رود؟! در کدام نقطه از این هستی تورا جستجو کنیم؟ کدام دهکده‏ی جهانی؟ کدام سیاره؟
انسانیت، به یغما رفته، بساط ستم جور است، زمین جیره‏خوار حکومت‏های جاهلی است. دل‏ها آفتِ اضطرار گرفته‏اند.
ای زمین از آفتاب رویت روشن!
ای از نگاه سبز خدا سرشار!
ای پنهانِ پیداتر از نور! ای تمامت حضور بهار که در نهایت روشنی در کنار مایی!
آیا هنوز فرصتِ رسیدن این چشم‏های کال نیست؟
آیا هنوز فرصت تماشای آفتاب نگاهت نیست؟!
از کدام سوی زمان می‏آیی؟! تو را با کدام کلمه از خدا فریاد بزنیم؟ ای فرزند دلایل روشن!
دیوارهای شهر، هزار روزن گشوده‏اند، خیابان‏هایِ منتهی به آمدنت چشم شدند. لحظه‏ها، گرفتار عشق تواند؛ عاشقِ نگاه آسمانی تواند.
... آفتاب اگر هنوز می‏تابد، کوه اگر هنوز پابرجاست، آسمان اگر هنوز ایستاده است، باران اگر هنور می‏بارد، درخت اگر هنوز تکیده است، دست‏ها اگر هنوز قنوت می‏گیرند، چشم‏ها اگر هنوز سرشارند، کوچه‏ها اگر هنوز بیدارند، دل‏ها اگر هنوز می‏تپند و زمین اگر هنوز زنده است، از برکت حضور معنوی توست.
ای فرزند «طور» و «عادیات»! ای پسر «یس» و «الذاریات»!
تو را با کدام نام خدا زمزمه کنیم؟ در کدام زیارت‏نامه ملاقات کنیم؟ در کدام سوره به تلاوت بنشینیم؟
تو را از کدام آسمان بپرسیم؟ در کدام راه به انتظار بنشینیم؟ از کدام جمعه سراغ بگیریم؟! از کدام سو می‏آیی؟! هزاران هزار سال، آمدنت را پیامبران پیشین وعده داده‏اند و نیامدی... چشمان دقایق تاول زده است؛ دستان روزگار پینه بسته؛ گام‏ها می‏روند و بر می‏گردند. صحرا لب به آب نزده است؛ نیمی از دریا را خشکی احاطه کرده؛ جهان سر بر بالش غفلت گزارده؛ صبح نای ماندن ندارد. باران به زورِ استغاثه می‏بارد؛ آفتاب اگر طلوع می‏کند، از برکت دعای ندبه است؛ درختان به عنایت عطر پیراهن تو ایستاده‏اند؛ زندگی به حرکت سرانگشتان مبارک تو بند است؛ آیا هنوز آمدنت زود است؟!...
زمین، تشنه‏ی بارانِ عدالت توست.
«لَیَْت شِعْری اَیْنَ اَسْتَقَرَّتْ بِکَ النَّوی».
کاش می‏دانستم کجا منزلگاه تو شده؟ پشت دیوار بقیع؟ پشت دیوار کعبه؟ بر فراز «جبل الرحمه»؟ بلندای کوه نور؟ کاش می‏دانستم در کدام قسمت از زمین، خانه ات بنا شده؟! پشتِ کدام آفتاب؟ زیر سایبان کدام کسا؟
ای ناظرِ اشک‏های پنهان! بی تو این دیجور را چگونه برتابیم؟ چه تکیه‏گاهی امن‏تر از حریم تو؟ حالِ تو را در کدام روزنامه‏ی صبح و عصر، کدام ستون جستجو کنیم؟ در کدام جمعه، ـ دعای عهد ـ اتفاق شیرین نگاه تو را به تماشا می‏نشینند؟ کِی تیتر روزنامه‏های شب گرفته‏ی امروز، «مهدی(عج) آمد» می‏شود؟ کدام صبح به اعتبار آمدنت همیشگی خواهد شد؟ «اَلَیْسَ الصُّبحُ بِقَرِیبٍ».
ای معیار عدالت وای ملاک مهربانی و عطوفت!
به راستی، آن را که چشم انتظار قدوم تو نیست، گمراه است؛ و آن را که تسلیم امر تو نیست، غافل. آن را که آرزوی دیدار تو نیست، از درگذشتگان و آن را که شوق آمدنت نیست، از فناشدگان و آن را که بی‏قرار تو نیست، سرگردان. مباد قسمتمان که تو را عاشقانه منتظر نباشیم.
ای دور نزدیکتر! آیا هنوز آمدنت زود است؟!

مواعظ جاوید
فرهنگ و استقلال

• بی شک بالاترین و والاترین عنصری که در موجودیت هر جامعه دخالت اساسی دارد، فرهنگ آن جامعه است.
• اساسا فرهنگ هر جامعه، هویت و موجودیت آن جامعه را تشکیل می دهد و با انحراف فرهنگ هرچند جامعه در بعدهای اقتصادی، سیاسی، صنعتی، نظامی قدرتمند و قوی باشد ولی پوچ و پوک و میان تهی است.
• اگرفرهنگ جامعه ای وابسته و مرتزق از فرهنگ مخالف باشد، ناچار دیگر ابعاد آن جامعه به جانب مخالف گرایش پیدا می کند و بالاخره در آن مستهلک می شود و موجودیت خود را در تمام ابعاد از دست می دهد.
• استقلال و موجودیت هر دجامعه از استقلال فرهنگ آن نشأت می گیرد و ساده اندیشی است که گمان شود که با وابستگی فرهنگی استقلال در ابعاد دیگر یا یکی از آنها امکان پذیر است. بی جهت و من باب اتفاق نیست که هدف اصلی استعمار گران که در رأس تمام اهداف آنان است، هجوم به فرهنگ جوامع زیر سلطه است.
منبع: صحیفه ی نور، ج15، ص160

در محضر ولایت

محصول ماه رمضان، تقواست؛ به خود پرداختن، به خود رسيدن و ذخيره‌ى تقوا را براى خود فراهم كردن؛ «لعلّكم تتّقون». ماه رمضان در ما ذخيره‌ى تقوا ايجاد مى‌كند. اين تقوا هم خود وسيله‌يى براى منازل عالى‌تر است. تقوا مركبى است كه مى‌تواند ما را به آن منازل عالى برساند: «و اتّقوا اللَّه لعلّكم تفلحون»؛ «فاتّقوا اللَّه لعلّكم ترحمون»؛ «و اتّقوا اللَّه و يعلّمكم اللَّه». علم و هدايت و رحمت الهى بر اثر تقوا از سوى خداوند به انسان عطا مى‌شود. از همه بالاتر، فلاح است. فلاح و رستگارى بر اثر تقوا به دست مى‌آيد. عزيزان من! اين ذخيره‌ى تقوا را كه در ماه رمضان به‌دست آورديم - اگر ان‌شاءاللَّه به‌دست آورده باشيم - اگر بر سر سفره‌ى زيارت الهى درنگ كرده باشيم و از آن بهره برده باشيم، بايد حفظ كنيم؛ اين محصول بسيار ارزشمندى است؛ مثل آن كشاورزى كه زحمات خود را مى‌كشد، محصول گندم خود را مى‌چيند، بعد آن را در يك سيلوى مطمئنى به‌دست امينى مى‌سپارد تا در طول سال بتواند از آن استفاده كند. اين آذوقه‌ى طول سال ماست. در طول سال، اين آذوقه تهديد مى‌شود: وسوسه‌ها هست، زرق‌وبرقها هست، شهوات و هواهاى نفسانى هست و گناهان؛ اينها همه آفت اين ذخيره‌ى ارزشمندند. از اين ذخيره براى مقابله با آن آفتها استفاده كنيد و اين ذخيره را حفظ كنيد.
منبع: برگزیده بيانات مقام معظم رهبری در خطبه‌هاى نماز عيد سعيد فطر 24/08/1383

شمیم هدایت
مواعظ استاد

حقیقت دین این است که انسان در رفتار ، افکار ، عقاید و اخلاقش جهت خدایی داشته باشد .
دین، یعنی جهتی که براي حرکت انسان در شؤون مختلف تعیین شده است . ازآنجا که حرکت انسان به سوی کمال مطلق است وکمال مطلق برای انسان، قرب به خدای متعال است ، پس محتوای اسلام چیزی غیر از توجه دادن به خدای واحد نیست .
ما درزندگی مسایلی داریم که صد در صد حیوانی است ، امّا در شرع مقدس به این دلیل که این کار جهت خدایی پیدا می‌کند، گاه رنگ « استحباب» به خود می‌گیرد وگاهی «واجب» می شود تا بار ارزشی پیدا کند.
با توجه به این معنا می توان گفت که حقیقت دین همان توحید است .
اهتمام همه ی انبیاء ، توجه به خدای یگانه است وخون‌های انبیاء و اولیای خدا دراین جهت ریخته شده است ، چون عنصر اصلی انسان فکر و اعتقاد اوست .اگراعتقاد آفت دید ، اعمالی که از آن ناشی می شود ، ارزش خودرا ازدست می دهد . خداوند متعال می فرماید:
« مبادا یک وقت درذهن کسی بیاید که خدا فرزند یا همسر دارد چنین سخنانی جا دارد که باعث فروپاشی کوه‌ها شود وعالم متلاشی گردد.»
هیچ وقت خداوند نفرموده است که اگر کسی قتل نفس کند ، موجب می شود که کوه‌ها از هم بپاشد.
این نشان می دهد که مسأ له‌ی اعتقاد ، درساختار روح انسان و تکامل وی نقش اول را دارد . به هر حال درهیچ یک از ادیان آسمانی ، هیچ چیزی مهم‌تر از مسأله‌ی توحید نبوده است .
یکی از بزرگان می فرمودند: « خدای متعال گاهی انسان را سال‌ها به مرض ، فقر یا گرفتاری مبتلا می‌سازد، برای این‌که یک «یاالله» بگویید . یک «یاالله» آن قدر درسعادت او تأثیر دارد که جا دارد برای آن سال‌ها رنج ، سختی وشکنجه ببیند . من به حرف او اعتماد دارم و می دانم واقعاً یک لحظه توجه به خدا ویک « یا الله» گفتن ، چقدر می تواند انسان را بالا ببرد وآنچه با این ضدیت داشته باشد ، چقدرمی تواند انسان را به سقوط بکشاند .
منبع: برگرفنه از سلسه سخنرانی های حضرت آیت الله مصباح یزدی ، ماه نامه دیدارآشنا ، شماره ی 48

نکته های ناب
خدمت به خلق

حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) می فرمایند: کسی که حاجت برادر مؤمن خود را برآورده سازد، خداوند حوایج زیاد او را که یکی از آنها بهشت است، برآورده می سازد.
منبع: جامع الاخبار، ص 221.
به صاحب فصول «آیت الله شیخ محمد حسین اصفهانی» گفتند: اگر بدانی مرگت نزدیک شده و از عمرت چند ساعت باقی نمانده، در آن ساعات چه خواهی کرد؟ در پاسخ گفت: می نشینم روی سکوی در منزلم برای آن که حاجات مردم را بر آورده سازم، شاید کسی بیاید و از من حاجتی بخواهد و لو آنکه آن حاجت، استخاره ای باشد.(2)
منبع: مردان علم در میدان عمل، ص 257.

مقام معلم

حضرت علی (علیه¬السلام) می فرمایند: از جای خود برای (احترام) پدر و معلمت برخیز، اگرچه فرمانروا باشی.
منبع: مستدرک الوسایل، ج 15، ص 203.
به اسکند گفتند: چرا معلم را پیش از پدرت تعظیم می کنی؟! گفت: چون پدر، مرا از عالم ملکوت به زمین آورد ولی معلم مرا از زمین به آسمان می برد.
منبع: همراه با نماز، محسن قرائتی، ص60.

منفور ترین فرد

حضرت امام سجاد(سلام الله علیه)می فرمایند: منفورترین بندگان نزد خدای سبحان کسی است که گفتار امامی را می گوید اما به کردار او رفتار نمی کند.
منبع:اصول کافی، ج8، ص 234.

دل نوشته

رسیدن به چشمه‏های استجابت

مریم سقلاطونی
یا أیّها المُزمِّل!
رسیدن به چشمه‏های آسمان، مبارکت باد!
یا ایها المزمل!
چشیدن ذره ذره نور، نوش جانت!
یا ایها المزمل!
به سفره مهربانی خداوند خوش آمدی!
یا ایها المزمل
بارش باران و نسیم و آینه بر تو مبارک!
یا ایها المزمل!
به آغوش گرامی خداوند خوش آمدی!
برخیز و نام پروردگارت را زمزمه کن!
در این سحرگاه رفیع
و در این شهر رستگاری و رحمت.
برخیز و بخوان:
ای آن‏که هنگام بلا، پناهگاه منی!
ای آن‏که در دشواری‏ها فریادرس منی!
... ای آغوش معطرت باز!
ای در خانه‏ات گشوده! به دعوت تو آمده‏ام؛
در این ضیافت عاشقانه‏ای که رو به راه کرده‏ای،
در این سحرگاه گرامی که روزی همیشگی خوبانت است.
به دعوت تو آمده‏ام!
الیکَ فَزِعتُ
با تمام تعلقاتم؛ دامن دامن اشک آورده‏ام
و دلم شکسته.
انک سمیع الدّعا!
اشک، همه دارایی من است
و دل شکسته، هدیه‏ای ناچیز.
یا من یقبل الیسیر
به سحرگاه گرامی‏ات آمده‏ام
با دعوت تو... ای منتهای آرزوی من!
با دعوت تو و کوله‏باری از توکل
و بی‏صبرانه منتظرم تا زیر باران فرشتگان هر شبه‏ات، تا صبح پناه گیرم و زیر آفتاب مهربانی‏ات، یخ‏های سنگدلی‏ام آب شود.
یا من لم یلد و لم یولد...

یاد ابرار
معلم امت

شیخ مفید ، انسان وارسته‌ای بود که سرای دل را به نورِ تقوا و تهذیب نفس روشن کرده بود . عالمی ربانی و اندیشمندی عرفانی كه یاد خدا آرمش بخش روح و روان او و معارف اهل بیت )عليهم‌‌السلام( زینت بخش نهانخانه‌ی وجودش گشته بود .
وی عالمی‌عامل بود که سخنان و آثار اخلاقی ارزنده‌اش ، تنها « نسخه ای کارآمد» نبود ، بلکه « دارویی شفا بخش » برای ره‌پویان راه وارستگی به حساب می آید.
صفات والای اخلاقی شیخ موجب شده بود که حتی برخی از مخالفان لب به توصیف ایشان بگشایند ابن‌حجر که ازعالمان اهل سنت است ، درباره اخلاق این عالم روحانی می نویسد :
« مفید مردی بود که در راه انجام کارهای مستحبی تلاش زیادی می کرد. بسیار فروتن بود. خود را به خاک پای علم و دانش افکنده بو د . چنان در بیان عقاید و کلام شیعه ورزیده بود که می گفتند: او را برهر امامی (شیعه) حق نعمت است»
عالمان شیعی نیز پیرامون حالات روحی وعرفانی وشیوه اخلاقی این دانشمند فرهیخته ، سخنان بسیاری گفته اند، ازجمله: علامه بحرالعلوم (رحمت‌‌الله‌عليه) که خود دریایی ازعلوم ودانش بود، شیخ مفید را این چنین توصیف می کند: « محمدبن نعمان ، ابوعبدالله مفیدرحمت‌‌الله‌عليه ، استادِ استادان بزرگ و رییس رؤسای امت اسلام است. درهای تحقیق را با اقامه‌ی دلیل و برهان و بیان روشن خویش گشود و فرقه‌های گمراه را سرکوب کرد.»
حاج ‌میرزا ‌حسین نوری)رحمت‌‌الله‌عليه( که خود از مؤلفین ونویسندگان تاریخ تشیع است، وي را چنین توصیف می‌کند : « درکتابهای اعتقادی ـ که مربوط به امامت وادله‌ی اثبات آن است ـ کمتردلیل و سخنی یافت می شود که شیخ مفید درکتابهای خویش بیان نکرده باشد . شیخ مفید زنده کننده‌ی اسلام و نابود کننده‌ی بدعت‌ها وانحرافات منحرفان و بدعت گذاران بود.»
برخی معتقدند درطول 30 سال، 30 توقیع ونامه‌ی شریف برای شیخ مفید از ناحیه‌ی امام عصر( ارواحنا له الفداء ) صادرشده که در بسیاری این جمله ی نورانی دیده می شود: « برادر گرامی واستوار؛ شیخ مفید »
منبع: برگرفته ازکتاب دیداربا ابرار ( شیخ مفید، معلم امت ) ، احمد لقمانی ، صفحه های 36 تا 49

حکایت ها و هدایتها
علت بیماری

بر سينه‌ي فضل‌بن يحيي برمكي بيماري ناراحت‌كننده‌اي پديد آمده بود، از دوستان خود سؤال كرد:
بهترين طبيب در عراق، شام، خراسان، و شيراز چه كسي است؟ گفتند: جاثليق كه ساكن شيراز است.
فضل‌بن يحيي با تشريفات مخصوص از او دعوت كرد تا به بغداد بيايد، جاثليق دعوتش را قبول كرد و به بغداد آمد معالجه‌ي او را شروع كرد و آنچه در مورد اين بيماري مي‌دانست به كار بست، اما كوچكترين نتيجه‌اي به دست نيامد.به ناچار روزي به فضل‌بن يحيي گفت:
من از معالجه شما ناتوانم زيرا هر چه دواي مربوط به اين بيماري بود به كار بستم، ولي بي‌اثر بود ،گمان مي‌كنم كه نارضايتي پدرتان از شما، موجب اين بيماري است كه اگر چنين است رضايت او را جلب كن تا من درد شما را معالجه كنم.
فضل‌بن يحيي مي‌دانست كه پدرش از او رضايت ندارد، به ناچار شبانه برخواست و به خانه‌ي پدر رفت و خود را به قدم‌هاي وي انداخت و از او رضايت خواست و به هر حال از پدر رضايت گرفت و به جاثليق اعلام كرد، جاثليق نيز او را با همان دارو‌هاي قبلي مداوا نمود، طولي نكشيد كه او بهبود يافت و راحت شد.
فضل از جاثليق پرسيد: شما از كجا دانستي كه پدرم از من ناراضي است و سبب عدم بهبودي‌ام، نارضايتي اوست؟
جاثليق گفت: وقتي معالجاتم بي‌اثر شد، دانستم كه شما از جايي ضربه خورده‌اي، چند روزي زندگي‌ات را تحت نظر و بررسي قرار دادم، ديدم همه از شما خشنودند و صدقات و دستگيري‌ات از مستمندان و بيچارگان زياد است، علّتي بدستم نيامد تا اين‌كه شنيدم ميان شما و پدرت، كدورتي است؛ دانستم كه نارضايتي پدر، سبب اين درد است و تا جلب رضايت او نشود، معالجه ممكن نيست.
نكته: از اين حكايت معلوم مي‌شود كه منشأ بعضي از بيماري‌ها، اذيت و آزار ديگران مخصوصاً كساني كه احترام آنها مانند والدين واجب است، مي‌باشد.
منبع: داستان‌هايي از پدر و مادر، شهيد ميرخلف‌زاده، صفحه‌هاي 43و44

معرفی کتاب

امروز كتابخواني و علم‌آموزي نه تنها يك وظيفه‌ي ملي كه يك واجب ديني است.
«رهبر معظم انقلاب اسلامي»
كتابِ «خانواده در اسلام»
اين كتاب، حاصل 19 درس از جلسات اخلاقِ حضرت‌آيت‌الله‌العظمي مظاهري (دامت‌بركاته) است و شامل مطالب بسيار مهم و اساسيِ «اخلاق خانواده در اسلام» می باشد كه به طور فشرده و اجمال، با تمسك به آيات و روايات شريف، همراه با حكايت‌هاي سودمند و آموزنده، با بياني شيرين و شيوا مطرح فرموده‌اند.
در اين كتاب، در رابطه با انواع مسؤوليت‌هاي خانوادگي، حكمت تفاوت مرد و زن، حقوقِ متقابل مرد و زن و فرزندان، نقش عطوفت و مهرباني در تثبيت نظام خانوادگي و اثر آن در تربيت فرزندان، صفاتِ زن شايسته از ديدگاه قرآن كريم و كلام معصومين (عليهم‌‌السلام) ، نحوه‌ي موعظه‌ي زن، روش حلّ اختلاف خانوادگي علل و حكمت بروز اختلافات، اهميت ازدواج از نظر شرع مقدس اسلام، تأثيرپذيري‌ كودكان از والدين و ... مطالب سودمندي خواهيد خواند. لازم به توضيح است كه اين كتاب گرانمايه در سال 1384، توسط بنیادخيريه‌ فرهنگي المهدي)سلام‌الله‌عليه( ويراستاري‌ ادبي و چاپ ‌گرديده‌و منابع برخی از آيات و احاديثِ شريفي ‌كه ‌در چاپ‌هاي قبلي،ذكر نگرديده بود، آورده شده است.
كتابِ «حكمت‌ها و اندرزها»
اين اثر ارزشمند كه توسط انتشارات صدرا چاپ شده، مجموعه‌اي است مشتمل بر مقالاتي از استاد شهيد علامه مطهري)رحمت‌‌الله‌عليه(كه در سال‌هاي 1331تا 1341 هـ.ش، براي يك برنامه‌ي عمومي آشنايي با فرهنگ اسلامي و جهت ايراد به صورت گفتار و خطابه، به رشته‌ي تحرير در آمده است.
مطالعه‌ي اين كتاب در آشنايي با راه و رسم صحيح زندگي و درك صحيح از برخي مفاهيم اسلامي و نيز تهذيب و پالايش نفس تأثيرخواهد داشت.

احکام

حضرت امام خميني رحمت‌‌الله‌عليه :
* از لباس‌هايي كه توجه نامحرم را جلب مي كند، بايد اجتناب شود .
* احتياط واجب آن است كه مرد ، لباس زنانه و زن ، لباس مردانه نپوشد .
حضرت آيت الله العظمي خامنه اي(دامت‌بركاته) :
* زن بايد از پوشيدن هر نوع لباسي كه از جهت رنگ يا شكل موجب جلب توجه نامحرمان مي شود اجتناب كند.
* پوشيدن هر نوع لباسي كه عرفاً تحريك كننده باشد و موجب جلب توجه جنس مخالف به نامحرم گردد ، حرام است .
حضرت آيت الله العظمي صافي)دامت‌بركاته(:
*پوشيدن لباسي كه پارچه يا رنگ يا دوخت آن براي كسي كه مي خواهد آن را بپوشد ، معمول نيست و موجب توهين يا شهرت او مي شود ، حرام است .
حضرت آيت الله العظمي مكارم شيرازي)دامت‌بركاته) :
* پوشيدن لباس‌هاي تنگ و چسبان و همچنين لباس هاي زينتي ، اشكال دارد .
حضرت آيت الله العظمي بهجت)دامت‌بركاته( :
*پوشيدن لباس مخصوص زنان براي مرد و همچنين پوشيدن لباس مخصوص مردان براي زن حرام است ، اگرچه حرام بودن تا موقعي كه داخل در لباس شهرت نباشد ، مورد تأمل است و نيز تزيين هريك از مرد و زن به زينت ديگري، حرام است و لباس شهرت عبارت از لباسي است كه از جهت جنس يا رنگ يا نحوه‌ي برش و دوخت آن، خلاف شأن و زيّ پوشنده باشد .
منبع:احكام حجاب و عفت در گلستان مرجعيّت ، حميد احمدي ، صفحات 72 ـ 67